OK
farhangohonar-ir

 نقش اولیا و مربیان در فراگیری موسیقی  :

بسیاری از معلمین نهایت تلاش خود را میکنند تا از جدیدترین و بهترین روش های آموزشی برای تربیت هنرجوی خود بهره گیرند،به مطالعه و تحقیق روی می آورند و با حوصله و پشتکار و با خلوص نیت به تربیت شاگردخود میپردازند،اما گاه فراموش میکنند که روش تمرین را به هنرجو بیاموزند و این مورد بخصوص در مورد کودکان اجتناب ناپذیر است . خوب درس دادن ،تاکید برای تمرین ،استفاده مفید از زمان کلاس ،عشق به هنر و تعلیم هنر ،وجدان کاری ، همه این موارد به جای خود اما فراموش نکنیم کودک هنگامی که به منزل میرود برای تمرین فقط سراسر قطعه را مینوازد و خود را خسته میکند و در پایان هم نتیجه لازم را نمیگیرد و این مسئله باعث خستگی و کسالت او میشود و تمام اشتیاق او به تمرین از بین میرود.
هر معلم میتواند با توجه به نوع ساز و نوع قطعه برنامه ای مشخص برای تمرین به کودک ارائه دهد.به عنوان مثال برای ساز پیانو اگر کودک قرار است سوناتین فاماژور از بتهوون در کتاب کلاسیک فوریت را بنوازد ، معلم قطعه را به شش قسمت تقسیم میکند تا در هر روز 10 یا 12 میزان را تمرین کند و ابتدا یک دستی بنوازد ، در حالی که برای یافتن ریتم قطعه بلند میشمارد.
در غیر اینصورت هنرجو هر روز از ابتدا تا انتها مینوازد خود را خسته میکند،قسمت های اول قطعه را یاد میگیرد و بقیه را تا چندین جلسه نمیتواند بنوازد.این یک نمونه بود.ارائه روش تمرین میتواند بسیار خلاقانه و متنوع باشد.علاوه بر این معلم باید دائماً با والدین در ارتباط باشد و وظایف آنها را یادآوری نماید.همچنین معلم باید شناخت کافی از روحیه شاگرد خود داشته و در میان انبوه قطعات آنهایی را انتخاب کند که برای هنرجو جذاب تر است.البته باید اذعان کرد که قطعات مورد علاقه کودکان اغلب برای اجرا به تکنیکی پیشرفته و خارج از توانایی آنان نیاز دارد.
کودک از جلسه چهارم حضور در کلاس تمایل دارد فورالیز بتهوون یا مارش ترک موتزارت را بنوازد و نمیتواند بپذیرد که برای رسیدن به آنباید سونات های ساده تر ما از نظر او بی معنی تر بتهوون را بنوازد.بسیاری از قطعات از نظر معلم زیبا و شگفت انگیز و فوق العاده و از نظر شاگردان کسل کننده هستند.گاهی آنچه معلم را به ملکوت میبرد ، شاگرد را به خمیازه ای میرساند و بدتر از آن اینکه برای نواختن آن چند هفته باید زمان بگذارد.با این حال میتوان با کنکاش ، قطعات کودک پسند و البته در جهت اهداف آموزشی پیدا کرد تا آنها با علاقه بیشتری به طرف ساز خود بروند.علاوه بر این معلم باید قطعه ای در حد توان شاگرد به او بدهد تا کار برای هنرجو سخت نباشد و با رغبت به تمرین بپردازد.

اما در نگاهی دیگر اگر بخواهیم نقش خانواده را در یک کلمه خلاصه کنیم،آن کلمه جدیت خواهد بود،یعنی اینکه خانواده و بخصوص مادر که بیشتر با کودک ارتباط دارد باید به کار اهمیت دهد به همان اندازه که به مدرسه و علوم و ریاضی اهمیت میدهد.نگاه تفننی به موسیقی راه به جایی نمیبرد.کودک هوشمندانه درک میکند که درجه اهمیت موسیقی از نظر خانواده چقدر است.پیشرفت هر کودک رابطه مستقیم با نگاه خانواده او به هنر دارد.علاوه بر این خیلی خوب است که ساعت تمرین در منزل ، به صورت ساعت مشخصی تعیین شود همانطور که کودک در سرمای زمستان ساعت شش صبح از خواب بیدار میشود تا به مدرسه برود و آن را بدیهی میداند به همان شکل هم عادت خواهد کرد که به عنوان مثال هر روز از شش تا هفت بعد ازظهر به تمرین موسیقی بپردازد.
البته یک ساعت تمرین روزانه منجر به تربیت یک نوازنده عالی نخواهد شد،اما با توجه به تکالیف مدرسه بیش از این نمیتوان انتظار داشت مگر شاگردی که بسیار مصمم و با برنامه بخواهد زمان بیشتری را به موسیقی اختصاص دهد.حال اگر در این ساعت مشخص پدر یا مادر کنار فرزند در سکوت کامل بنشینند و تمرین کردن اورا تماشا کنند نتیجه بسیار بهتر خواهد بود مگر اینکه کودک اجازه چنین کاری را ندهد،هرچند غالب کودکان در این وضعیت با لذت و انگیزه بیشتری تمرین میکنند.به هر حال هنگامی که ساعت تمرین به صورت مشخص و ثابت تعیین شود ساعت درونی بدن نیز خود را با آن وفق میدهد و راحت تر به این کار میپردازد.
تنها تمرین و تکرار است که درنواختن سازی ایجاد مهارت میکند.تمرین صحیح هر چه بیشتر،نتیجه به دست آمده قابل قبول تر خواهد بود.انباشته شدن درسها،برنامه های تلویزیون،بازیهای رایانه ای و ... دست به دست هم میدهند تا نه در ذهن کودک جای خالی برای دریافت موسیقی و نه در روز کودک جایی برای تمرین بماند.در زمان تعطیلی تابستان بهترین زمان برای تمرین صبح است زیرا ذهن در این زمان آمادگی بالایی برای فراگیری دارد و در زمان مدارس بدترین زمان بلافاصله بعد از رسیدن از مدرسه به خانه است زیرا ذهن کاملا خسته است.